لباس بابایی
ماشین لباسشویی مامانی خراب شده بود منم گفتم من میبرم خونمون.
وققتی داشتم لباسارو جمع میکردم پیراهن بابایی رو دیده و میگه بابا...بابا...دده!
آخه بابایی همیشه با اون لباس میبردش پارک!
...
چند روز پیش خونه مامانی اینا بودیم و جوراب طاها همون جایی بود که بابایی جوراباشو میذاره!
وقت رفتن میگه بابایی بوراب!دده!(یعنی بابایی جوراب بپوش بریم دده!)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی